مراسم بزرگداشت مولوی با شرکت اردوغان در قونیه ترکیه برگزار شد
واحد خبرگزاری انتشارات بانگ نی: به نقل از خبرگزاری آناتولی، هزاران نفر از کشورهای مختلف امسال در مراسم بزرگداشت هفتصد و چهل و پنجمین سال درگذشت مولوی جلالالدین رومی موسوم به «شب عروس» با همت مقامات استانی و کشوری به مدت یازده روز در شهر قونیه ترکیه برگزار شد، حضور یافتند.
مراسم بزرگداشت مولوی با شرکت اردوغان در قونیه ترکیه برگزار شد . واحد خبرگزاری نشر بانگ نی. ناهید عبقری. از کتابخانهی انتشارات دیدن فرمایید.
پوشیده چون جان می روی اندر میان جان من
پوشیده چون جان می روی اندر میان جان من
سرو خرامان منی ای رونق بستان من
چون می روی بیمن مرو ای جان جان بیتن مرو
وز چشم من بیرون مشو ای مشعله تابان من
هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم
چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من
تا آمدی اندر برم شد کفر و ایمان چاکرم
ای دیدن تو دین من وی روی تو ایمان من
بی پا و سر کردی مرا بیخواب و خور کردی مرا
در پیش یعقوب اندرآ ای یوسف کنعان من
از لطف تو چون جان شدم وز خویشتن پنهان شدم
ای هست تو پنهان شده در هستی پنهان من
گل جامه در از دست تو وی چشم نرگس مست تو
ای شاخهها آبست تو وی باغ بیپایان من
یک لحظه داغم می کشی یک دم به باغم می کشی
پیش چراغم می کشی تا وا شود چشمان من
ای جان پیش از جانها وی کان پیش از کانها
ای آن بیش از آنها ای آن من ای آن من
چون منزل ما خاک نیست گر تن بریزد باک نیست
اندیشهام افلاک نیست ای وصل تو کیوان من
بر یاد روی ماه من باشد فغان و آه من
بر بوی شاهنشاه من هر لحظهای حیران من
ای جان چو ذره در هوا تا شد ز خورشیدت جدا
بی تو چرا باشد چرا ای اصل چارارکان من
ای شه صلاح الدین من ره دان من ره بین من
ای فارغ از تمکین من ای برتر از امکان من
غزلی شورانگیز و فرحفزا از مولانا با صدای ابراهیم شریفزاده. #موسیقی خوب گوش کنیم. به انتخاب گروه هنری انتشارات بانگ نی. از کتابخانهی انتشارات بانگ نی دیدن فرمایید.
مراسم بزرگداشت هفتصد و چهل و پنجمین سالگرد درگذشت مولانا
مراسم بزرگداشت هفتصد و چهل و پنجمین سالگرد درگذشت مولانا جلال الدین بلخی رومی در قونیه ترکیه برگزار شد. شهر قونیه از ۷ تا ۱۷ دسامبر میزبان جمع کثیری از دوستداران مولانا و گردشگران داخلی و خارجی در “شب عروس” خواهد بود. شب عروس، یکی از مهمترین مراسمی است که برای بزرگداشت مولانا ترتیب برگزار میشود. در این مراسم، علاقمندان و دوستداران این شاعر گران سنگ جهانشمول، از تمامی نقاط دنیا حاضر میشوند و مراسمی بشکوه در حد توان بشریت نه در حد شان مولانا به جای میآورند.
مراسم به روایت تصویر:
پایگاه خبرگزاری انتشارات بانگ نی. مراسم بزرگداشت هفتصد و چهل و پنجمین سالگرد درگذشت مولانا . ناهید عبقری. از فروشگاه انتشارات بانگ نی دیدن بفرمایید.
مکانها دیدنی قونیه
هنگامی که نام قونیه به گوش میرسد، ناخودآگاه ما به یاد مولانا جلال الدین محمد بلخی معروف به مولوی یکی از بلندآوازه ترین شاعران کشورمان و جهان می افتیم که مقبره اش در این شهر واقع شده است. این شهر در گذشته با نام ایکونیون شناخته میشد که این نام از کلمه ایکون گرفته شده است.
شهر قونیه که مرکز استانی به همین نام می باشد، در فاصله ۲۲۵ کیلومتری از پایتخت کشور ترکیه یعنی شهر آنکارا که خود به عنوان پایتخت تمدن اسلامی به حساب می آید، واقع شده است و همچنین از حیث جاذبه های گردشگری از جمله مهم ترین شهرهای کشور ترکیه به حساب می آید. در ادامه این مقاله شما را با برخی از جاهای دیدنی قونیه ترکیه آشنا میکنیم.
مکانها دیدنی قونیه :
مرکز علوم قونیه با هدف جذب افراد با پیش زمینه های فکری متفاوت برای انتقال دانش در فضایی تجربی و عملی به علاقمندان به علوم و فنون طراحی شده است. می توان از اهداف
این مرکز به عنوان ماموریتی مهم برای طراحین و مسئولین آن در راستای آگاهی عموم از دنیای علمی و دستیابی به افق های پیشرفت در زمینه تکنولوژی برای علاقمندان به علوم و فنون نام برد. مکانی بسیار پیشرفته با ربات ها و ماکت هایی متعدد که فقط اطلاع رسانی نمی کند بلکه میزان فهم و توجه بازدیدکنندگان به علوم مختلف را افزایش می دهد.
گزینش و گزارش غزلیات شورانگیز مولانا
به گزارش خبرگزاری انتشارات بانگ نی؛ برگزیده و شرح جدیدی از غزلیات شورانگیز مولانا به زودی راهی بازار خواهد شد. این شرح به انتخاب و شرح خانم ناهید عبقری، شارح نامآشنای مثنوی معنوی و مولویپژوه ایرانی است که بیش از چهل سال از عمر خود را صرف شرح و بسط آثار مولانا و مسائل و غوامض عرفانی کرده است. از ویژگیهای قلم وی میتوان به روانی، سلاست، همهفهمی و گیرایی اشاره کرد.
طبق بیانات شارح، این شرح، در طی سلسلهکتابهایی منتشر خواهد شد و احتمالا هر کتاب در بر گیرندهی ۵۰ غزل خواهد بود و جلد اول این مجموعه کمتر از یک ماه دیگر به بازار خواهد آمد.
در زیر میتاوانید نمونهای از کتاب را مطالعه کنید:
گزینش و گزارش غزلیات شورانگیز مولانا :
غزل ۱
موضوع: غزل هم عاشقانه است و هم در ارتباط با زندگی آدمی در دنیای مادی است به سبب هبوط او.
ای رستخیزِ ناگهان وی رحمتِ بیمنتها ای آتشی افروخته در بیشۀ اندیشهها
«ای رستخیز ناگهان»: روی سخن با «انسان کامل واصل»، اینجا «شمس تبریزی» است که چون با طلوعِ خورشیدِ حقیقت در جان انسان کامل، حقایق را بر او مکشوف میکند، گویی رستاخیزی در جان او برپا میشود که در این قیامت، همانند صحنۀ رستاخیز موعود همه چیز آشکار است. «وی رحمت بیمنتها»: ای کسی که به سبب پیروی خالصانه و عاشقانه از پیامبر(ص) که به موجب انبیاء: ۲۱/۱۰۷: «وَ ما اَرْسَلْنَاکَ اِلّا رَحْمَهً لِلْعالَمِینَ: و ما تو را جز مایۀ رحمت برای جهانیان نفرستادهایم.» رحمت دو عالم خوانده شده است، تو نیز وجودت به کمالی رسیده که واسطۀ فیض حق به خلق شدهای. «ای آتشی افروخته در بیشه اندیشهها»: ای وجود تابناکی که حضور و عشق تو آتشی در بیشۀ اندیشه که غالباً سرشار از اندیشههای دنیوی است، میزند تا
شعلههای سرکش عشق الهی، هر چه که در آن است و «غیر» محسوب میگردد، بسوزاند، از بین ببرد و جز عشق حق هیچ بر جای نگذارد.
ذهن آدمی، همانند بیشهای است که اندیشههای نیک و بد و غالباً دنیوی در آن همواره در رفت و آمدند.
امروز خندان آمدی، مفتاح زندان آمدی بر مستمندان آمدی چون بخشش و فضل خدا
«امروز خندان آمدی»: اینک حضور تو سرشار از لطف و مرحمت و در واقع نشانِ «تجلیّات جمالیِ» الهی است. «مفتاح زندان آمدی»: وجود طربناک و فیاض تو، مانند کلیدی است که درِ عوالم غیبی را میگشاید و ما را از گیرودارِ تنگناهای زندگیِ این جهانی که مانع بزرگی در سلوک و موجب «غفلت» است میرهاند. « بر مستمندان آمدی چون بخشش و فضل خدا» :به دیدار نیازمندان آمدی و لطف خود را نثار آنان کردی، همانگونه که پروردگار به نیازِ نیازمندان پاسخ میدهد.
اشارتی قرآنی؛غافر:۴۰/۶۰: وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ : و پروردگارتان فرمود مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم .
خورشید را حاجب تویی، اومید را واجب تویی مطلب تویی، طالب تویی، هم منتها هم مبتدا
«خورشید را حاجب تویی»: تو پردهدار یا «حاجبِ» خورشید حقایق هستی؛ یعنی از طریق تو [انسان کامل واصل] میتوان به حقیقت رسید. «اومید را واجب تویی»:چون حقیقتِ متجلّی در تو، متصل با «ذات هستی» است و به موجب «لاتقنطوا»نباید از رحمت الهی ناامید بود؛پس حضور تو که تجلّی انوار «واجب الوجود» را در آن میتوان دید، برای امید به تعالی و برخورداری از رحمت الهی «واجب» است.« مطلب تویی، طالب تویی، هم منتها هم مبتدا»؛ پس از آنجا که تو در مقام انسان کامل واصل، به دریای وحدانیت پیوستهای و صفات حق در تو متجلّی است؛ یعنی هم «طالب»، هم «مطلوب»، هم «مبتدا» و هم «منتها» تویی به موجب حدید: ۵۷/۳: «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ …: او اوّل وآخر و ظاهر و باطن است…».
حاجب: پرده دار. واجب: سزاوار، شایسته؛ اومید را واجب: سزاوار امید.
اشارتی قرآنی؛ زُمر:۳۹/۵۳:«لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ»: از رحمت الهى نومید مباشید…
تا کمتر از یک ماه آینده جلد اول این مجموعه غزل در دسترس علاقمندان خواهد بود. از دیگر کتب انتشارات بانگ نی دیدن فرمایید.
گزینش و گزارش غزلیات شورانگیز مولانا
گرامیداشت مولانا در مالزی
رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در مالزی در این نشست گفت: پیام ها و مضامین انسانی اشعار و آثار مولانا به گونه ای عمیق است که بیشتر جوامع بشری در سراسر جهان از آنها به طور مستقیم یا غیر مستقیم در سیستم آموزشی، تعلیم و تربیت و توسعه فرهنگ و ادب خود استفاده کرده اند.
علی محمد سابقی رایزن فرهنگی سفارت ایران در مالزی افزود: مولانا برای یک محل و ناحیه جغرافیایی پیام ندارد، بلکه انسانها را هدف قرار می دهد که جز در مسیر تعالی به موضوع دیگری نیندیشند.
وی اضافه کرد: مساله مهمی که در زندگی مولانا مشهود است موضوع ، غلبه بینش بر دانش است، زیرا علوم فرآوری نشده بسان ماده غذایی خام می ماند که می تواند سلامتی انسان را به مخاطره بیاندازد، بنابراین علم چنانچه به بینش منتج نشود، زمینه تکامل را فراهم نمی سازد.
در ادامه گرامیداشت مولانا در مالزی می خوانید:
• مولوی و عاشورا
فریبا عدمی رییس اداره فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم نیز در نشست ادبی ‘بشنو از نی’ در محل رایزنی فرهنگی سفارت ایران در مالزی پیرامون معرفت دینی مولوی و تعبیر او از عاشورا گفت: مولوی در اشعار خود در ارتباط با حماسه عاشورای حسینی این واقعه را تجلی ایثار و فداکاری دانست و یاران حسین ابن علی (ع) عاشقانه در راه او نبرد کردند.
وی افزود: مولانا در خصوص واقعه عاشورا، عقل و عشق را در ترازوی سنجش قرار می دهد و معتقد است این رویداد غلبه عشق بر عقل را نشان داد و یاران سپاه حسینی جان را در راه مولای خود اهدا کردند.
وی افزود: مولوی در اشعار خود ادبیات تعلیمی و عاشقانه را بیان کرده و در عین حال ابتدا و انتهای مفاهیم غزلیات و شعرهای او اتصال به ریسمان الهی است و در واقع در حصار عشق حق تعالی قرار دارد.
عدمی تاکید کرد: مولانا آنچه را که بدان بسیار تکیه دارد، آیات قرآن است و بریدن از تعلقات دنیوی و اتصال به عشق الهی و تکیه برآن مشاهده می شود.
استاد مدعو دانشگاه های مالزی یادآور شد: مرگ در دیدگاه مولوی بریدن از تمامی دلبستگی و وابستگی دنیوی و گام برداشتن در مسیر الهی که همانا راه هدایت و عروج انسان است .
وی خاطرنشان ساخت: امروز مولانا در جهان به دلیل آنکه در اشعار خود از واقعیات سخن به میان آورده و مورد ستایش قرار دارد و درس زندگی در بند بند اشعارش به خوبی برای انسانها قابل فهم و درک است.
• مولوی و تعلیم و تربیت
دکتر محمد عطاران یکی از استادان دانشگاه مالزی در نشست «بشنو از نی» در سخنانی در مورد تاثیر مولوی بر سیستم تعلیم و تربیت گفت: این شاعر شهیر ایرانی تقریبا تمام آثارش مرتبط با تعلیم و تربیت است و مهمترین پیام وی دراین زمینه این است که نظام تعلیم و تربیت نیازمند بازنگری و پرهیز از شتابزدگی است.
استاد ایرانی دانشگاه یو ام مالزی معتقد است: نظام تعلیم وتربیت بر اساس نیاز روز نیازمند بازنگری و بازیابی است و در این ارتباط باید از هرگونه شتابزدگی پرهیز شود.
وی گفت: واقعیت اینکه ضروری است با برنامه ریزی دقیق در این بخش امنیت خاطر و آرامش لازم برای معلمان ونیز والدین را فراهم سازیم تا نتایج مورد انتظار بدست آید.
وی پیرامون حکایت تربیت از منظر مولانا توضیح داد: تدبر در اشعار مولوی، همانگونه که در قرائت شعرها توسط ادبا نسبت به عامه مردم متفاوت است، راه های تعلیم و تربیت نیز روش های مختلفی را طلب می کند.
عطاران افزود: امروز در حوزه عمومی تعلیم و تربیت یکسو مربی، معلم و استاد دانشگاه را داریم و سوی دیگر پدران و مادران قرار می گیرند که هدف هر دو بخش تغییررفتار براساس اصول مورد پذیرش است، اما حذف یک رفتار نادرست و جایگزین سازی روش صحیح و مورد پذیرش در زمان اندک میسر نیست.
وی تصریح کرد: آموزه های مولانا حاکی است که حرکت سریع در عالم تعلیم وتربیت معنا پیدا نمی کند و صبر و انتظار از مشخصه های یک معلم و مربی است و مولانا در مباحث خود در قالب اشعار به خوبی این امر را شرح می کند.
• آثار مولانا حاوی پیام چندصدایی
دکتر ناصرقلی سارلی استاد کرسی زبان فارسی و مطالعات ایران در دانشگاه پوترای مالزی (u p m) نیز در سخنانی در مورد داستان پردازی در آثار مولانا برای رساندن پیام های اخلاقی و تربیتی گفت: کتاب مثنوی پیش از آنکه دارای مشخصه عرفانی باشد، دارای مضمون انسانی در مسیر تعالی و اتصال به ریسمان الهی است.
به گفته وی، مثنوی مولانا کتاب پر رمز و راز محسوب می شود که در همه سطوح موضوع هایی برای عرضه دارد و انسانها برای زندگانی خود می توانند از آن سرمشق بگیرند.
وی یاداور شد: مولوی داستانسرا نیست اما از داستان برای رساندن پیام های خود استفاده کرده و اغلب داستانهای نقل شده توسط او، صرفا مربوط به خودش نیست بلکه از قصص قرانی و سایر کتب آسمانی استفاده شده است.
سارلی تصریح کرد: مثنوی کتاب یگانه ای است که در زمان خود و پس از او مشابهتی پیدا نمی کند، ضمن اینکه داستانها در بطن خود مفهوم گویا دارد، با کل هم تناسب پیدا می کند و هدفش بیان قصه و داستان نیست بلکه حاوی پیامی است که در پوشش یک داستان مطرح می شود.
وی اضافه کرد: مشخصه دیگر مولوی وجود چند صدایی درآثارش است . این نویسنده شهیر ایرانی در تمامی آثار خود بواقع چندصدایی را بازتاب داده و این مهم ابزاری برای انتقال مخاطب به کانون حقایق روزگار است و در لحن مناسب و شیوا بیان شده است .
گرامیداشت مولانا در مالزی . سایت خبرگراری انتشارات بانگ نی به مدیریت ناهید عبقری. نظرات برخی از محققان در باره ی مولانا در مالزی.
غزل من غلام قمرم با صدای علیرضا قربانی
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخی شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بیخبری رنج مبر هیچ مگو
دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت
آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو
گفتم ای عشق من از چیز دگر میترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو
من به گوش تو سخنهای نهان خواهم گفت
سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو
قمری جان صفتی در ره دل پیدا شد
در ره دل چه لطیف است سفر هیچ مگو
گفتم ای دل چه مهست این دل اشارت میکرد
که نه اندازه توست این بگذر هیچ مگو
گفتم این روی فرشتهست عجب یا بشر است
گفت این غیر فرشتهست و بشر هیچ مگو
گفتم این چیست بگو زیر و زبر خواهم شد
گفت میباش چنین زیر و زبر هیچ مگو
ای نشسته تو در این خانه پرنقش و خیال
خیز از این خانه برو رخت ببر هیچ مگو
گفتم ای دل پدری کن نه که این وصف خداست
گفت این هست ولی جان پدر هیچ مگو
غزل من غلام قمرم با صدای علیرضا قربانی . به انتخاب گروه انتشاراتی بانگ نی. ناهید عبقری. از کتابخانه نشر بانگ نی دیدن فرمایید.
رمان نویسی در باره مولانا و شمس از زبان خود نویسندگان
اعظم نادری گفت: نوشتن رمان هایی درباره شمس و مولانا در غرب مد شده و خواننده از روی تنبلی به دنبال یافتن شخصیت این افراد از روی آثار دیریاب شان نمی رود و رمان های عامه پسند را ترجیح می دهد.
نشست ویژه شهر کتاب با محوریت بررسی کارنامه مولوی پژوهی در سال اخیر و دو کتاب «کیمیا: پرورده حرم مولانا» نوشته غلامرضا خاکی و «بی من مرو» نوشته اعظم نادری درباره کج فهمی ها از زندگی، آثار و افکار شمس و مولانا با حضور ایرج شهبازی، محمودرضا اسفندیار، غلامرضا خاکی و اعظم نادری در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
در ابتدای این نشست علی اصغر محمدخانی معاون فرهنگی شهر کتاب، گفت: چند سال است که روز تولد مولانا در ایران روز بزرگداشت مولوی نام گذاری شده است. این نشست به دو کتاب درباره نقد آثاری که به شمس، مولانا، کیمیا خاتون و خانواده مولانا پرداخته اند، اختصاص دارد. جدا از درسگفتارهای اختصاصی ای که طی ۱۱ سال به صورت مبسوط به هر یک از مفاخر ایران اختصاص داشته، در روز بزرگداشت هر یک از این مفاخر نیز می کوشیم کارنامه پژوهش های سالانه پیرامون ایشان را بررسی کنیم.
وی ضمن ارائه گزارشی کمّی از وضعیت مولوی پژوهی در یک سال گذشته گفت: در این یک سال ۲۵۶ اثر با شمارگان ۲۷۷/۶۱۰ از و درباره مولانا منتشر شده که ۱۶۳ اثر برای نخستین بار چاپ شده اند. ۱۴۶ اثر با شمارگان ۱۶۵/۹۷۰ به مثنوی اختصاص داشته است. ۶۱ کتاب درباره آرا و اندیشه و بررسی آثار مولانا از دیدگاه نقد ادبی اختصاص داشت که با شمارگان۵۶/۴۵۰ منتشر شده است.۱۴ اثر با شمارگان ۱۰/۶۷۰ به غزلیات شمس اختصاص داشته است. ۵ اثر به بررسی فیه مافیه با شمارگان ۵/۱۰۰ نسخه اختصاص داشته است. ۳ اثر رباعیات مولوی را بررسی کرده اند. ۱۸ اثر نیز به عاشقانه های مولانا، گزیده و منتخب آثار او اختصاص داشته است. در میان شروح منتشر شده بر مثنوی در یک سال گذشته، کماکان شرح جامع مثنوی کریم زمانی با ۵ بار چاپ در سال گذشته به چاپ پنجاهم رسید. تصحیح دکتر محمدعلی موحد از مثنوی با سه بار چاپ از رخدادهای مهم مولوی پژوهی در یک سال گذشته بود. قصه های برگزیده از مثنوی مولوی از مجموعه قصه های خوب برای بچه های خوب مهدی آذر یزدی با ۶۷ بار چاپ از آثار مورد توجه برای معرفی مثنوی برای همگان است.
در ادامه رمان نویسی در باره مولانا و شمس از زبان خود نویسندگان می خوانید:
عامه پسندی در مقابل دیریابی
اعظم نادری که در کتاب «بی من مرو» به نقد «عارف جان سوخته» از نهال تجدد، «دختر رومی» از مائو فروی، «کیمیا خاتون» از سعیده قدس، «ملت عشق» از الیف شافاک پرداخته، سخنان خود را به دو رمان مورد اشاره اختصاص داد و گفت: این دو کتاب عامه پسندند. محمدرضا گودرزی در گفت وگویی ۲۴ ویژگی را برای رمان های عامه پسند برمی شمرد که به ۱۰ مورد آنها اشاره می کنم. تمام رمان های عامه پسند جهان با حادثه ای چشمگیر آغاز می شوند. همچنین احساسات و عواطف خواننده را تحریک می کنند. چنان که در صفحات آغازین «ملت عشق» با واگویه های قاتل شمس مواجه می شویم و توصیف شخصیت مظلوم شمس احساسات خواننده را برمی انگیزد. همچنین «کیمیا خاتون» واگویه های شمس پس از کشتن همسرش، کیمیا، است و با نثر انشایی و پر سوزوگداز کاملا احساسات خواننده را تحریک می کند. عامه پسندها شخصیت ها را به مثبت و منفی تقسیم می کنند. چنان که در «ملت عشق» علاءالدین و دارودسته اش سیاه و بهاءالدین و دارودسته اش کاملا سفیدند. این تقسیم بندی در «کیمیا خاتون» در مقیاسی بزرگ تر بین زنانِ مثبت و ستم دیده و مردانِ سیاه و ظالم انجام می شود. عامه پسندها مکان های مرموز را توصیف می کنند؛ مثل خانه خوف انگیز و پرتعصب مولانا در «کیمیا خاتون» و می خانه و محل قتل شمس در «ملت عشق». چنین رمان هایی نقد سطحی وضعیت موجودند. «کیمیا خاتون» اعتراضی سطحی به وضعیت زن است و شخصیت اصلی شافاک، شمسِ انقلابی، بسیار شعاری و خام صحبت می کند.
این پژوهشگر افزود: ویژگی دیگر این رمان ها تقابل است. این در «ملت عشق» به صورت تقابل میان عشق زمینی و آسمانی، میان غرب و شرق، دیروز و امروز، ماده و معنا است. در حالی که در «کیمیا خاتون» با تقابل میان عشق جوان علاءالدین و عشق پیر شمس روبه روییم. ویژگی دیگر، استفاده از خواب و فضاهای رویایی است که به وفور در هر دو رمان دیده می شود. شمس در خواب با قاتلش صحبت می کند. یاس ها، پرندگان و… به کیمیا خاتون الهام می کنند که حادثه شومی در راه است و ازدواج با شمس سرنوشت تلخی دارد. عامه پسندها ثروت و ظواهر دنیا را نفی می کنند. در «ملت عشق» شمس بسیار اغراق آمیز به ظواهر مادی دنیا بی توجه است. در «کیمیا خاتون» مولانا به سفارش شمس توجه به مادیات را چنان کنار می گذارد که خانواده اش در مضیقه قرار می گیرند. این رمان ها، روحیه جبرگرایی را تقویت می کنند. حتی انقلاب روحی مولانا چنان توصیف می شود که انگار انتخابی نداشته و این همه به دست تقدیر بوده است. در این میان، مهم ترین عامل در رمان های عامه پسند نقش زن است که به شکل زنی بی رحم، مستبد، پیر یا زنی مظلوم، زیبا، جوان یا زنی زیبا و فَتّان است. زن در این دو رمان مظلوم و زیبا است.
وی ضمن اشاره به اینکه روی آوردن به نگارش رمان هایی با موضوع شمس و مولانا برخاسته از مد شدن این موضوع در غرب است، درباره اقبال خوانندگان به این رمان ها گفت: خواننده از روی تنبلی به دنبال یافتن شخصیت این افراد از روی آثار دیریاب شان نمی رود و رمان های عامه پسند را ترجیح می دهد. این کتاب ها با دیدی کلی نگر به راحتی در ذهن خواننده می نشینند و آن را درگیر نمی کنند. عنوان اصلی اثر شافاک «چهل قانون عشق» است. خواننده انتظار دارد تمام آموزه های شمش به مولانا را در این چهل قانون به دست آورد. افزون بر این، این رمان ها مکانیسمی جبرانی اند. خواننده شرقیِ عقب مانده از دنیای تکنولوژی در این رمان ها ارزش های شرق، عرفان و شعر را می جوید. زن ایرانی نیز با دیدن اسم خودش روی کتابی درباره شمس و مولانا، خودش را با اثرگذار بودن بر زندگی بزرگان تاریخ سراسر مذکرمان دلگرم می کند. اما عامل مهم تب این رمان ها از نظر من، این است که بچگی ما را خطاب قرار می دهند و به سوال های کودکانه ما نظیر اینکه آیا شمس و مولانا با هم خلوت کردند؟ در خلوت بر آنها چه گذشت؟ غذا هم خوردند؟ پاسخ می دهند.
منع تخریب ساحت اولیای حق
غلامرضا خاکی ضمن تاکید بر اینکه مولانا را از اولیای حق می داند و به وارد شدن تخیل به ساخت اولیای حق قائل نیست، اظهار داشت: اگر قرار باشد چیزی از سفره ی این بزرگان به چنگ آوریم، آن احساس معنا در زندگی است. امروز جریانی به نام مولانائیسم در جهان در حال شکل گیری است که دو رویکرد را دنبال می کند. یکی رویکرد اقتصادی که کشور ترکیه روی آن سوار شده است. دیگری رویکردی که قصد دارند به نرمی معنویت را جایگزین دیانت کند؛ یعنی معنویتی قائل به سطحی متافیزیکی برای جهان و بدون قائل شدن به آداب و مناسک شریعت. این جریان ها فضایی ایجاد شده که در مقابل فروش کتاب شافاک، کتاب من یا اعظم نادری فروش نمی رود.
این نویسنده گفت: عام کردن راه خاص عارفان، ساختن مولانایی سکولار و رمانتیک که اجازه ی کامل شدنش را نمی دهیم، قضاوت های سطحی ناشی از بی تجربگی های باطنی از آفت های امروز است. جست وجوی حقیقت به این شکل ممکن است راه ما را بزند. مولانا در دفتر سوم عصبانی است که کسی مثنوی را نقد کرده است. حتی عبارت خربط را به کار می برد. در مقابل یکی از بزرگان می گوید که من مولوی را عارف نمی دانم. از آن رو که به منتقد مثنوی فحش داده است. اما این مولوی همان کسی است که هنگامی در دعوایی وارد می شود، طرف دعوا می گوید اگر به من یک حرف بزنی صد تا می شنوی. مولانا می گوید تو هزار به من بگو و ببین یکی را می توانی بشنوی؟ در اینجا، او به نقد مثنوی حساسیت نشان داده است. چرا که اگر مرزهای قداست، و نه مطلقیت، تخریب شوند، دیگری چیزی نمی ماند. این تخریب ها در نهایت به فضای شکاکیت پست مدرنیستی ای ختم می شود که در آن همه چیز نسبی است و بحران های عجیب وغریب اخلاقی به بار می آورد. شرط ادب و نقد این است که صادقانه تمامیت یک شخصیت را مطرح کنیم، آنگاه او را نقد کنیم.
خاکی در پایان سخنانش گفت: عنوان «کیمیا: پرورده ی حرم مولانا» به این اشاره دارد که معلوم نیست کیمیا دخترخوانده مولانا، دختر زن دوم مولانا یا حتی کنیز خانه زاد او است. دختر رمانتیک چشم آبی در هیچ سندی نیست. معلوم نیست که مولانا این دختر را به زور همسری شمس تبریزی درآورده یا خود شمس خواسته است. بین گزارش «مناقب العارفین» و «رساله سپهسالار» در این زمینه اختلاف است. با دو روایت برخورد می کنیم، یکی اینکه کیمیا طلاق گرفته و مولانا برای تامین این مهریه دچار مسئله بوده است. روایت دیگر اینکه کیمیا در خانه شمس مرده و شمس رفته است. این نشانه در مناقب هست که می گوید بعد از ماجرای عصبانی شدن شمس در رابطه با بیرون رفتن کیمیا، شمس عصبانی شد و سه روز بعد کیمیا نقل کرد؛ یعنی مُرد. هیچ جا به این نکته اشاره نشده که این عصبانیت در حضور کیمیا رخ داده است. در مواردی با سندهای مختلفی در این کتاب اشاره کرده ام که کیمیا مریض و چموش بوده است. پنجره را باز می کرده و به خانواده شمس فحش می داده و دارو نمی خورده است.
علت جذابیت داستان مولانا و شمس
در بخش دیگری از این برنامه، محمودرضا اسفندیار گفت: علت اصلی جذابیت داستان مولانا و شمس عشق است. همه آدم ها در پی عشق ناب اند. پس در مواجهه با چنین حماسه ای در تاریخ، مایل اند آن را بال و پر داده، اسطوره کرده و به روایت خود بیان کنند. من درباره نقد این رمان ها با دکتر خاکی و خانم نادری هم داستان ام. اما به جنبه های مثبت شان می نگرم. شاید چنین رمان هایی مخاطبانشان را به خواندن شمس و مولانا ترغیب کنند. این گونه، از میان تعداد کثیر خوانندگان این رمان ها، کنجکاوی خوانندگان عمیق تر برانگیخته می شود. اینجاست که نیازمند کارهای عمیقی چون آثار خاکی و نادری هستیم تا در ترسیم تصویری واقعی تر کمک مان کنند. اثر دکتر خاکی کمک می کند به روابط پیچیده ای پی ببریم که در عصر مولانا میان شمس، او، شاگردان او و کیمیا وجود داشته است. مقالاتی چون «مناقب العارفین» قطعا تحت تاثیر گفتمان قدرت یا رقابت های میان مریدان جهت دار تدوین شده اند. همچنین ناآگاهی از ترتیب تقویمی این مقالات ما را در یافتن اینکه هر روایتی ناظر بر کدام نکته و رویداد است، دچار گرفتاری می کند.
وی افزود: برای رسیدن به روایتی دقیق تر از این ماجرا باید از «غزلیات شمس» هم کمک بگیریم. در نظر دارم با بازسازی «مقالات شمس»، «غزلیات»، اندکی «مثنوی» و «فیه مافیه» تا حدی به نزدیک شدن به این گفت وگوها کمک کنم. چون بسیاری اوقات مولانا پاسخ شمس را با یک غزل می داد. برای نمونه در بخشی از مقالات شمس هشدار می دهد که «این می را پیش تو آوردم که اگر نمی خوری به کس دیگری خواهم داد». در مقابل مولانا در غزلیات پاسخ می دهد: «این غزلم جواب آن باده که داد پیش من/ گفت بخور، نمی خوری، پیش کس دگر برم». خاکی و نادری به ما نشان می دهند رابطه ی میان شمس و مولانا، بلکه رابطه ای پرتنش و انسانی در سطح عالی است.
این پژوهشگر گفت: تعصب مولانا روی مثنوی، از آن رو است که مثنوی را از خودش نمی داند. باور دارد که آن را بر زبانش جاری ساخته اند؛ یعنی غیرت او بر حرف خودش نیست. مولانا با گفتن اینکه «بشنو از نی چون حکایت می کند» تکلیف را روشن کرده است. همچنین در غزلی تاکید می کند که «گفتی که تو در میان نباشی، این گفت تو هست عین قرآن» می گوید هرگاه سخنی گفتی و من تو در آن نبود، آن حرف تو عین قرآن می شود. اگر مثل نی باشی و پر گره نباشی، بر زبان تو نیز وحی جاری می شود.
اسفندیار در پایان نشست رمان نویسی در باره مولانا و شمس از زبان خود نویسندگان گفت: رزومه آدم ها لزوما کتابشان نیست. خود غریبی در جهان چون شمس نیست، اما مولانا ماهی است که خورشید شمس در او نمایان است. ما شمس را بسیار کم می شناسیم، اما هنگامی که به مولانا می نگریم، می توانیم تا اندازه ای شمس را ببینیم. این رابطه پرتنش، این امید را می دهد که ما نیز می توانیم پیوندی خالصانه و نگاهی متعالی ایجاد کنیم. می توانیم از شمس و مولانا بیاموزیم که دو انسان چگونه و با چه نوع پیوند و مواجهه ای چنین حماسه بزرگی را در کنار هم رقم زده اند. هنگامی که شمس می گوید من در این جهان کاری ندارم و نیامده ام الا به دیدار، به ما گفت وگو یاد می دهد. مولانا حتی در دفتر سوم مثنوی از ناامید شدن از شمس می نویسد. پس مولانا هم این دغدغه ها و بریدن ها را دارد.
رمان نویسی در باره مولانا و شمس از زبان خود نویسندگان . پایگاه خبری انتشارات بانگ نی. ناهید عبقری. از مجموعه کتابهای نشر بانگ نی دیدن فرمایید.
رو سر بنه به بالین (رگ خواب) با صدای همایون شجریان
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
ترک من خراب شب گرد مبتلا کن
ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها
خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن
از من گریز تا تو هم در بلا نیفتی
بگزین ره سلامت ترک ره بلا کن
ماییم و آب دیده در کنج غم خزیده
بر آب دیده ما صد جای آسیا کن
خیره کشی است ما را دارد دلی چو خارا
بکشد کسش نگوید تدبیر خونبها کن
بر شاه خوبرویان واجب وفا نباشد
ای زردروی عاشق تو صبر کن وفا کن
دردی است غیر مردن آن را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن
در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم
با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن
گر اژدهاست بر ره عشقی است چون زمرد
از برق این زمرد هی دفع اژدها کن
بس کن که بیخودم من ور تو هنرفزایی
تاریخ بوعلی گو تنبیه بوالعلا کن
رو سر بنه به بالین (رگ خواب) با صدای همایون شجریان . گروه موسیقی انتشارات بانگ نی. مدیر مسئول: ناهید عبقری
افلاکی در مناقب العارفین در باب غزلی که تقدیم میگردد می گوید :
و گویند : حضرت سلطان ولد [ در مرض فوت مولانا ] از خدمت بی حد و رقت بسیار و بی خوابی به غایت ضعیف شده بود ، دایم نعره ها میزد و جامه ها پاره می کرد و نوحه ها می نمود و اصلا نمی غنود . همان شب حضرت مولانا فرمود که بهاء الدین ! من خوشم ، برو سری بنه ( = استراحتی کن ) و قدری بیاسا . چون حضرت ولد سر نهاد ( تسلیم امر شد ) و روانه شد این غزل را فرمود و حضرت چلبی حسام الدین مینوشت و اشک های خونین میریخت …
جایزه ملی شمس و مولانا
جایزه ملی شمس و مولانا راه اندازی شود…
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت جایزه ملی شمس و مولانا راه اندازی شود و به مفاخر اختصاص یابد.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی: سیدعباس صالحی در افتتاحیه همایش بین المللی شمس و مولانا در محل مقبره شمس تبریزی در خوی اظهار کرد: در سال های بعد با کمک وزارت فرهنگ و ارشاد و استانداری آذربایجان غربی و علاقه مندان حوزه معرفت و عرفان اسلامی، طراحی و ایجاد جایزه ملی شمس و مولانا در دستور کار قرار گیرد.
او افزود: حوزه های ادبیات، هنرهای نمایشی و آوایی و تمام حوزه های فرهنگی و هنری متاثر از اندیشه های شمس و مولانا هستند و عملیاتی کردن جایزه ملی شمس و مولانا فرصتی برای بهتر شناساندن مفاخر و هویت ملی فراهم می کند.
او با بیان اینکه وجود مقبره شمس در خوی ظرفیت ارزشمندی است تصریح کرد: شمس تبریزی توانست شعله ای را برافروزد و با آن شعله جانی را شعله ور کرده و جهانی و تاریخی را سرشار از حیات وجود خود کند.
صالحی ادامه داد: شمس تبریزی مولوی را در برهه ای از عمرش که نه نوجوان و نه جوان تازه به راه افتاده ای است آنچنان مدهوش و شیدای خودش می کند که مولوی دگرگون می شود و عالمی دیگر را می پیماید و جهانی را غرق دوره وجودی جدید خودش می کند. این نشان می دهد شمس آنی و اخگری کمیاب داشته است.
او با اشاره به زندگی پررمز و راز شمس تبریزی اظهار کرد: مجموعه مقالات شمس که در مدت دو سال همدمی وی با مولانا به یادگار مانده نشان می دهد شمس تا زمانی که به مولانا نرسیده بود یک تنهای خاص بوده که در مقالات خودش بدان اشاره کرده و می گوید: خدا مرا تنها آفرید.
صالحی با بیان اینکه شمس در دهه ۶۰سالگی عمرش به مولانا رسیده و وی را مانند آیینه وجودی خویش می یابد زبان سخن گشوده و سرّ تنهایی اش را بیان می کند ادامه داد: آنچه در نگاه شمس می توان یافت اگرچه استمرار یک طریقت معنوی از دوره اسلامی بوده است لیکن شمس این عرفان و معرفت را تجربه کرده و دریافت های خاص منحصر به فردی داشته است.
جایزه ملی شمس و مولانا . واحد خبرگزاری انتشارات بانگ نی. مدیرمسئول: ناهید عبقری