گزینش و گزارش غزلیات شورانگیز مولانا
به گزارش خبرگزاری انتشارات بانگ نی؛ برگزیده و شرح جدیدی از غزلیات شورانگیز مولانا به زودی راهی بازار خواهد شد. این شرح به انتخاب و شرح خانم ناهید عبقری، شارح نامآشنای مثنوی معنوی و مولویپژوه ایرانی است که بیش از چهل سال از عمر خود را صرف شرح و بسط آثار مولانا و مسائل و غوامض عرفانی کرده است. از ویژگیهای قلم وی میتوان به روانی، سلاست، همهفهمی و گیرایی اشاره کرد.
طبق بیانات شارح، این شرح، در طی سلسلهکتابهایی منتشر خواهد شد و احتمالا هر کتاب در بر گیرندهی ۵۰ غزل خواهد بود و جلد اول این مجموعه کمتر از یک ماه دیگر به بازار خواهد آمد.
در زیر میتاوانید نمونهای از کتاب را مطالعه کنید:
گزینش و گزارش غزلیات شورانگیز مولانا :
غزل ۱
موضوع: غزل هم عاشقانه است و هم در ارتباط با زندگی آدمی در دنیای مادی است به سبب هبوط او.
ای رستخیزِ ناگهان وی رحمتِ بیمنتها ای آتشی افروخته در بیشۀ اندیشهها
«ای رستخیز ناگهان»: روی سخن با «انسان کامل واصل»، اینجا «شمس تبریزی» است که چون با طلوعِ خورشیدِ حقیقت در جان انسان کامل، حقایق را بر او مکشوف میکند، گویی رستاخیزی در جان او برپا میشود که در این قیامت، همانند صحنۀ رستاخیز موعود همه چیز آشکار است. «وی رحمت بیمنتها»: ای کسی که به سبب پیروی خالصانه و عاشقانه از پیامبر(ص) که به موجب انبیاء: ۲۱/۱۰۷: «وَ ما اَرْسَلْنَاکَ اِلّا رَحْمَهً لِلْعالَمِینَ: و ما تو را جز مایۀ رحمت برای جهانیان نفرستادهایم.» رحمت دو عالم خوانده شده است، تو نیز وجودت به کمالی رسیده که واسطۀ فیض حق به خلق شدهای. «ای آتشی افروخته در بیشه اندیشهها»: ای وجود تابناکی که حضور و عشق تو آتشی در بیشۀ اندیشه که غالباً سرشار از اندیشههای دنیوی است، میزند تا
شعلههای سرکش عشق الهی، هر چه که در آن است و «غیر» محسوب میگردد، بسوزاند، از بین ببرد و جز عشق حق هیچ بر جای نگذارد.
ذهن آدمی، همانند بیشهای است که اندیشههای نیک و بد و غالباً دنیوی در آن همواره در رفت و آمدند.
امروز خندان آمدی، مفتاح زندان آمدی بر مستمندان آمدی چون بخشش و فضل خدا
«امروز خندان آمدی»: اینک حضور تو سرشار از لطف و مرحمت و در واقع نشانِ «تجلیّات جمالیِ» الهی است. «مفتاح زندان آمدی»: وجود طربناک و فیاض تو، مانند کلیدی است که درِ عوالم غیبی را میگشاید و ما را از گیرودارِ تنگناهای زندگیِ این جهانی که مانع بزرگی در سلوک و موجب «غفلت» است میرهاند. « بر مستمندان آمدی چون بخشش و فضل خدا» :به دیدار نیازمندان آمدی و لطف خود را نثار آنان کردی، همانگونه که پروردگار به نیازِ نیازمندان پاسخ میدهد.
اشارتی قرآنی؛غافر:۴۰/۶۰: وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ : و پروردگارتان فرمود مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم .
خورشید را حاجب تویی، اومید را واجب تویی مطلب تویی، طالب تویی، هم منتها هم مبتدا
«خورشید را حاجب تویی»: تو پردهدار یا «حاجبِ» خورشید حقایق هستی؛ یعنی از طریق تو [انسان کامل واصل] میتوان به حقیقت رسید. «اومید را واجب تویی»:چون حقیقتِ متجلّی در تو، متصل با «ذات هستی» است و به موجب «لاتقنطوا»نباید از رحمت الهی ناامید بود؛پس حضور تو که تجلّی انوار «واجب الوجود» را در آن میتوان دید، برای امید به تعالی و برخورداری از رحمت الهی «واجب» است.« مطلب تویی، طالب تویی، هم منتها هم مبتدا»؛ پس از آنجا که تو در مقام انسان کامل واصل، به دریای وحدانیت پیوستهای و صفات حق در تو متجلّی است؛ یعنی هم «طالب»، هم «مطلوب»، هم «مبتدا» و هم «منتها» تویی به موجب حدید: ۵۷/۳: «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ …: او اوّل وآخر و ظاهر و باطن است…».
حاجب: پرده دار. واجب: سزاوار، شایسته؛ اومید را واجب: سزاوار امید.
اشارتی قرآنی؛ زُمر:۳۹/۵۳:«لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ»: از رحمت الهى نومید مباشید…
تا کمتر از یک ماه آینده جلد اول این مجموعه غزل در دسترس علاقمندان خواهد بود. از دیگر کتب انتشارات بانگ نی دیدن فرمایید.
گزینش و گزارش غزلیات شورانگیز مولانا