با من صنما دل یک دله کن

با من صنما دل یک دله کن             گر سر ننهم آنگه گله کن مجنون شده‌ام از بهر خدا               زان زلف خوشت یک سلسله کن سی پاره به کف در چله شدی        سی پاره منم ترک چله کن مجهول مرو با غول

رندان سلامت می‌کنند جان را غلامت می‌کنند   رندان سلامت می‌کنند جان را غلامت می‌کنند مستی ز جامت می‌کنند مستان سلامت می‌کنند در عشق گشتم فاشتر وز همگنان قلاشتر وز دلبران خوش باشتر مستان سلامت می‌کنند غوغای روحانی نگر سیلاب طوفانی نگر خورشید ربانی نگر مستان سلامت می‌کنند افسون مرا گوید کسی توبه ز من

آن دلبر من آمد بر من

آن دلبر من آمد بر من زنده شد از او بام و در من گفتم قنقی امشب تو مرا ای فتنه من شور و شر من گفتا بروم کاری است مهم در شهر مرا جان و سر من گفتم به خدا گر تو بروی امشب نزید این پیکر من آخر تو شبی رحمی نکنی بر

پوشیده چون جان می روی اندر میان جان من

پوشیده چون جان می روی اندر میان جان من   پوشیده چون جان می روی اندر میان جان من سرو خرامان منی ای رونق بستان من چون می روی بی‌من مرو ای جان جان بی‌تن مرو وز چشم من بیرون مشو ای مشعله تابان من هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم چون دلبرانه

غزل ای دل چه اندیشیده ای با صدای شهرام ناظری   ای دل چه اندیشیده‌ای در عذر آن تقصیرها زان سوی او چندان وفا زین سوی تو چندین جفا زان سوی او چندان کرم زین سو خلاف و بیش و کم زان سوی او چندان نعم زین سوی تو چندین خطا زین سوی تو چندین

غزل من غلام قمرم با صدای علیرضا قربانی   من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو پیش من جز سخی شمع و شکر هیچ مگو سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو ور از این بی‌خبری رنج مبر هیچ مگو دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو

نی نامه مولانا با صدای حسام الدین سراج

نی نامه مولانا با صدای حسام الدین سراج   بشنو این نی چون شکایت می‌کند از جداییها حکایت می‌کند کز نیستان تا مرا ببریده‌اند در نفیرم مرد و زن نالیده‌اند سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش من

رو سر بنه به بالین

رو سر بنه به بالین (رگ خواب) با صدای همایون شجریان   رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن ترک من خراب شب گرد مبتلا کن ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن از من گریز تا تو هم در بلا نیفتی بگزین ره

این کیست این این کیست این

  این کیست این این کیست این خضر است و الیاس این مگر یا آب حیوانی است این این باغ روحانی است این یا بزم یزدانی است این سرمه سپاهانی است این یا نور سبحانی است این آن جان جان افزاست این یا جنت المأواست این ساقی خوب ماست این یا باده جانی است این

بیا بیا که شدم در غم تو سودایی

بیا بیا که شدم در غم تو سودایی بیا بیا که شدم در غم تو سودایی درآ درآ که به جان آمدم ز تنهایی عجب عجب که برون آمدی به پرسش من ببین ببین که چه بی‌طاقتم ز شیدایی بده بده که چه آورده‌ای به تحفه مرا بنه بنه بنشین تا دمی برآسایی مرو مرو

غزل یار مرا شهرام ناظری

غزل یار مرا شهرام ناظری     یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا نور تویی سور تویی دولت منصور تویی مرغ که طور تویی خسته به منقار مرا قطره تویی بحر تویی

اندک اندک جمع مستان می رسد

اندک اندک جمع مستان می رسد   اندک اندک جمع مستان می‌رسند اندک اندک می پرستان می‌رسند دلنوازان نازنازان در ره اند گلعذاران از گلستان می‌رسند اندک اندک زین جهان هست و نیست نیستان رفتند و هستان می‌رسند جمله دامن‌های پرزر همچو کان از برای تنگدستان می‌رسند لاغران خسته از مرعای عشق فربهان و تندرستان

بالا