نی نامه مولانا با صدای حسام الدین سراج
بشنو این نی چون شکایت میکند
از جداییها حکایت میکند
کز نیستان تا مرا ببریدهاند
در نفیرم مرد و زن نالیدهاند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
من به هر جمعیتی نالان شدم
جفت بدحالان و خوشحالان شدم
هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
سر من از نالهٔ من دور نیست
لیک چشم و گوش را آن نور نیست
تن ز جان و جان ز تن مستور نیست
لیک کس را دید جان دستور نیست
آتشست این بانگ نای و نیست باد
هر که این آتش ندارد نیست باد
آتش عشقست کاندر نی فتاد
جوشش عشقست کاندر می فتاد
نی حریف هرکه از یاری برید
پردههااش پردههای ما درید
همچو نی زهری و تریاقی کی دید
همچو نی دمساز و مشتاقی کی دید
نی حدیث راه پر خون میکند
قصههای عشق مجنون میکند
محرم این هوش جز بیهوش نیست
مر زبان را مشتری جز گوش نیست
در غم ما روزها بیگاه شد
روزها با سوزها همراه شد
روزها گر رفت گو رو باک نیست
تو بمان ای آنک چون تو پاک نیست
هر که جز ماهی ز آبش سیر شد
هرکه بی روزیست روزش دیر شد
در نیابد حال پخته هیچ خام
پس سخن کوتاه باید والسلام
بند بگسل باش آزاد ای پسر
چند باشی بند سیم و بند زر
گر بریزی بحر را در کوزهای
چند گنجد قسمت یک روزهای
کوزهٔ چشم حریصان پر نشد
تا صدف قانع نشد پر در نشد
هر که را جامه ز عشقی چاک شد
او ز حرص و عیب کلی پاک شد
شاد باش ای عشق خوش سودای ما
ای طبیب جمله علتهای ما
ای دوای نخوت و ناموس ما
ای تو افلاطون و جالینوس ما
جسم خاک از عشق بر افلاک شد
کوه در رقص آمد و چالاک شد
عشق جان طور آمد عاشقا
طور مست و خر موسی صاعقا
با لب دمساز خود گر جفتمی
همچو نی من گفتنیها گفتمی
هر که او از همزبانی شد جدا
بی زبان شد گرچه دارد صد نوا
چونک گل رفت و گلستان درگذشت
نشنوی زان پس ز بلبل سر گذشت
جمله معشوقست و عاشق پردهای
زنده معشوقست و عاشق مردهای
چون نباشد عشق را پروای او
او چو مرغی ماند بیپر وای او
من چگونه هوش دارم پیش و پس
چون نباشد نور یارم پیش و پس
عشق خواهد کین سخن بیرون بود
آینه غماز نبود چون بود
آینت دانی چرا غماز نیست
زانک زنگار از رخش ممتاز نیست
نی نامه مولانا با صدای حسام الدین سراج . گروه انتشاراتی بانگ نی. به انتخاب ناهید عبقری.
نی نامه مولانا با صدای حسام الدین سراج
غزلیات مولانا در هند
به نقل از دیانایایندیا- بلرام شکلا، استاد دانشگاه دهلی هندوستان، به تازگی ۱۰۰ غزل از غزلهای کمتر شناختهشده مولانا را از زبان فارسی به هندی ترجمه کرده است. این اولین بار است که این حجم از آثار مولانا به طور مستقیم از زبان فارسی به زبان هندی ترجمه میشوند. ترجمههای دیگری که تاکنون از مولانا در هند وجود داشته از زبان انگلیسی به هندی برگردانده شده بودند.
دکتر بلرام شوکلا درباره روند ترجمه غزلهای مولانا که قریب شش سال را صرف آن کرده اظهار کرد: «رومی فقط یک شاعر نیست؛ او یک اعجوبه است. من زمانی که مشغول تحصیل در رشته زبان و ادبیات فارسی بودم با آثار او آشنا و از همان اول مجذوب و شیفته زیبایی نوشتار او شدم و برای اینکه این زیبایی برای خواننده هندی ملموستر شود تصمیم گرفتم برخی از بهترین غزلهای ناب او را به زبان هندی ترجمه کنم. ترجمه اشعار او برای من مانند یک سفر شگفتانگیز و خیالی بود.»
این کتاب در سه بخش با عناوین ۱) باب طلب، ۲) باب طرب و ۳) باب وصال تقسیمبندی شده و قرار است در ماه آگوست سال جاری میلادی روانه بازار کتاب هند شود.
مترجم غزلهای مولانا به زبان فارسی در ادامه گفت: «اگر چه تمام تلاش خود را کردم تا جایی که ممکن است این ترجمه با اشعار مولانا برابری کند اما میدانم که هنوز در انتقال زیباییهای زبان فارسی نارساییهایی زیادی دارد. در واقع ترجمه این غزلها کار بسیار دشواری بود. در طی این سالها با چندین استاد دانشگاه در ایران در ارتباط بودم و هر زمان در فرآیند ترجمه با مشکلی بر میخوردم با آنها تماس میگرفتم و تمام هدفم هم این بود تا زیباییهای بکر این اشعار را بتوانم حفظ کنم.»
در ادامه غزلیات مولانا در هند می خوانید:
انتشار این کتاب تحت حمایت طرح تاپ بوده که به منظور تشویق ترجمه و نشر آثار فارسی به زبانهای دیگر در ایران راهاندازی شده و بخشی از هزینههای ترجمه آن از سوی دولت ایران تقبل شده است.
علی دهقانی، مشاور فرهنگی خانه فرهنگ ایران، در این خصوص گفت:«دولت ایران مشتاق است تا از طریق ترجمه ادبیات فارسی به زبانهای خارجی تبادلات فرهنگی خوبی بین ایران و دیگر کشورها صورت بگیرد و این اثر چون مستقیما از زبان فارسی ترجمه شده ارزش منحصر به فردی دارد.»
دکتر علیم اشرف خان، رئیس بخش ادبیات فارسی در دانشگاه دهلی نیز اشاره کرد که انتشار این اثر در هند باعث میشود که رومی در میان مردم هند ملموس و قابل دسترستر شود؛ چرا که بخش زیادی از جمعیت هند را خوانندگان هندی تشکیل میدهند که الزاما با زبان انگلیسی ندارند و از خواندن آثار مولانا محروم بودهاند. بنابراین این ترجمه کمک میکند تا مردم بیشتری از هند با این شاعر جاودانه ایرانی آشنا شوند و آثارش را بخوانند.
بلرام شکلا، استاد دانشگاه دهلی هندوستان، پیش از غزلیات مولانا در هند اقدام به ترجمه آثار دیگری از زبان و ادبیات فارسی در حوزه کلاسیک و معاصر کرده بود و با استقبال خوبی نیز از سوی هندوها مواجه شده بود که از آن میان میتوان به ترجمه غزلیات صائب تبریزی و ترجمه ترکیببند محتشم کاشانی درباره امام حسین(ع) اشاره کرد.
غزلیات مولانا در هند ؛ انتشارات بانگ نی.
بیا بیا که شدم در غم تو سودایی
بیا بیا که شدم در غم تو سودایی
درآ درآ که به جان آمدم ز تنهایی
عجب عجب که برون آمدی به پرسش من
ببین ببین که چه بیطاقتم ز شیدایی
بده بده که چه آوردهای به تحفه مرا
بنه بنه بنشین تا دمی برآسایی
مرو مرو چه سبب زود زود میبروی
بگو بگو که چرا دیر دیر میآیی
نفس نفس زدهام نالهها ز فرقت تو
زمان زمان شدهام بیرخ تو سودایی
مجو مجو پس از این زینهار راه جفا
مکن مکن که کشد کار ما به رسوایی
برو برو که چه کش میروی به شیوه گری
بیا بیا که چه خوش میچمی به رعنایی
غزلی زیبا و طرب انگیز با صدای محسن چاووشی
به اتتخاب گروه انتشاراتی بانگ نی و ناهید عبقری
غزل یار مرا شهرام ناظری
یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا
نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی
سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا
نور تویی سور تویی دولت منصور تویی
مرغ که طور تویی خسته به منقار مرا
قطره تویی بحر تویی لطف تویی قهر تویی
قند تویی زهر تویی بیش میازار مرا
حجره خورشید تویی خانه ناهید تویی
روضهٔ امید تویی راه ده ای یار مرا
روز تویی روزه تویی حاصل دریوزه تویی
آب تویی کوزه تویی آب ده این بار مرا
دانه تویی دام تویی باده تویی جام تویی
پخته تویی خام تویی خام بمگذار مرا
این تن اگر کم تندی راه دلم کم زندی
راه شدی تا نبدی این همه گفتار مرا
غزل یار مرا شهرام ناظری . غزلی از مولانا با صدای شهرام ناظری. به انتخاب ناهید عبقری و گروه انتشاراتی بانگ نی.
گروه انتشاراتی بانگ نی به منظور اشاعه ی موسیقی خوب و مستحکم، منتخباتی از غزلیات بزرگان ادب که توسط تصنیف خوانان بزرگ خوانده می شود را در اختیار بازدیدکنندگان سایت قرار می دهد. امید است که مقبول افتد.
نمونه ای از متن آفتاب جان ۲
کتاب آفتاب جان – جلد ۲
این کتاب تکملهای است در گزینش ابیات عاشقانه- عارفانه جلد اول همین کتاب که برای شناخت بهتر و تکمیلی ابیات دیوان کبیر، به علاقهمندان توصیه میشود.
غزلیات شمس؛ ای عاشقان ای عاشقان من خاک را گوهر کنم
ای عاشقان ای عاشقان من خاک را گوهر کنم
وی مطربان ای مطربان دف شما پرزر کنم
ای تشنگان ای تشنگان امروز سقایی کنم
وین خاکدان خشک را جنت کنم کوثر کنم
ای بیکسان ای بیکسان جاء الفرج جاء الفرج
هر خسته غمدیده را سلطان کنم سنجر کنم
ای کیمیا ای کیمیا در من نگر زیرا که من
صد دیر را مسجد کنم صد دار را منبر کنم
ای کافران ای کافران قفل شما را وا کنم
زیرا که مطلق حاکمم مؤمن کنم کافر کنم
ای بوالعلا ای بوالعلا مومی تو اندر کف ما
خنجر شوی ساغر کنم ساغر شوی خنجر کنم
تو نطفه بودی خون شدی وانگه چنین موزون شدی
سوی من آ ای آدمی تا زینت نیکوتر کنم
من غصه را شادی کنم گمراه را هادی کنم
من گرگ را یوسف کنم من زهر را شکر کنم
ای سردهان ای سردهان بگشادهام زان سر دهان
تا هر دهان خشک را جفت لب ساغر کنم
ای گلستان ای گلستان از گلستانم گل ستان
آن دم که ریحانهات را من جفت نیلوفر کنم
ای آسمان ای آسمان حیرانتر از نرگس شوی
چون خاک را عنبر کنم چون خار را عبهر کنم
ای عقل کل ای عقل کل تو هر چه گفتی صادقی
حاکم تویی حاتم تویی من گفت و گو کمتر کنم
غزلیات شمس؛ ای عاشقان ای عاشقان من خاک را گوهر کنم . غزلی بسیار زیبا از مولانا؛ با صدای همایون شجریان. به انتخاب انتشارات بانگ نی و ناهید عبقری
برخی کتب منتشره درباره مولانا
مولانا به سبب افکار و اندیشههای بلند و نیز آثار گرانقدری که از خود به جای گذاشته، از دیرباز مورد توجه اندیشمندان و پژوهشگران داخلی و خارجی قرار گرفته است.
طبق آماری که چندی پیش ارائه شد، تنها در ایران، تعداد ۱۵۸ عنوان کتاب از مولانا (یا درباره مولانا) با تیراژ ۴۶۸ هزار و ۸۷۰ نسخه، منتشر شده است. نتیجهی تحقیق و بررسی این پژوهشگران کتب متنوع و گوناگونی است که شناخت مولوی را ممکن ساخته و ما را با اندیشه های این عارف بزرگ آشنا می سازد. عناوین زیر تنها بخشی از کتابهای منتشر شده در باره ی مولاناست:
برخی کتب منتشره درباره مولانا :
نام کتاب: زندگی نامه مولانا جلال الدین مولوی
نویسنده: فریدون بن احمد سپهسالار
نام کتاب: گزیده مثنوی مولوی
مولف: دکتر توفیق ه.سبحانی
نام کتاب: ترانه های شورانگیز مولوی
مولف: منوچهر علی پور
نام کتاب: چون کشتی بی لنگر
نویسنده: نویسنده : نگار- نگارین (منیژه پلنگ پوش)
نام کتاب: معنی عشق نزد مولانا
نویسنده: دکتر روان فر هادی
نام کتاب: مکاشفات رضوی شرح مثنوی مولانا جلال الدین محمد بلخی
نویسنده: مولوی محمد رضا لاهوری
نام کتاب: زندگی و آثار مولانا جلال الدین رومی
نویسنده: افضل اقبال
مترجم: حسن افشار
نام کتاب: چشمه خورشید
مولف: رضا قلی خان هدایت
نام کتاب: قصه های شیرین مثنوی معنوی(ویژهی کودکان)
نویسنده: جعفر ابراهیمی
نام کتاب: عارف جان سوخته(شرح حال مولانا)
نویسنده: نهال تجدد
مترجم: مهستی بحرینی
نام کتاب: اصطلاحات و مفاهیم عرفانی دیوان شمس
نویسنده: مریم ابوالقاسمی
نام کتاب: مثنوی، زبان معرفت
نویسنده: پیمان آزاد
نام کتاب: کشف الابیات مثنوی معنوی مولوی
نویسنده: مهدی ایزدجو
نام کتاب: نگاهی به انسانشناسی در مکتب مولانا
نویسنده: محمد برادرثانی
نام کتاب: سودای حقیقت (هستیشناسی مولانا در مثنوی معنوی)
نویسنده: مجتبی بشردوست
نام کتاب: در دایره معنا (شرح آیات معنوی در ابیات مثنوی)
نویسنده: حسن بلخاری قهی
نام کتاب: در سایه آفتاب: شعر فارسی و ساختشکنی در شعر مولانا
نویسنده: تقی پورنامداریان
نام کتاب: تأویل طبیعت (فرهنگ نمادها و نشانهها در اندیشه مولانا)
نویسنده: علی تاجالدینی
نام کتاب: تجلی زن در آثار مولوی
نویسنده: زلیخا ثقفی
نام کتاب: حادثه کربلا در مثنوی
نویسنده:محمد تقی جعفری تبریزی
گردآوری، تنظیم و تلخیص: محمدرضا جوادی
نام کتاب: خدایان اساطیر در محضر مولانا و دفتر یونگ
نویسنده: اکرم جهانگیر تویسرکانی
نام کتاب: علم کلام در مثنوی
نویسنده: اکرم حبیبنژاد
نام کتاب: مولانا از بلخ تا قونیه
نویسنده: عبدالرفیع حقیقت
نام کتاب: برسی موانع معرفتی در مثنوی (با نگاهی به اندیشهها و جهانبینی مولوی)
نویسنده: محمدعلی خالدیان
نام کتاب: از بود تا نبود (چند و چون نمادها در مثنوی مولوی)
نویسنده: زهره خسروانی
نام کتاب: نینامه (در باره مولوی در قونیه)
نویسنده: خلیلالله خلیلی
نام کتاب: ظرف آب زندگی (بررسی ساختار قصه های مثنوی)
نویسنده: عباس خیرآبادی
نام کتاب: نقش حیوانات در داستانهای مثنوی معنوی
نویسنده: بهروز خیریه
نام کتاب: سخن قطره از دریا: مجموعه مقالات عرفانی در باره مثنوی
نویسنده: بتول درزی
نام کتاب: تحفههای آن جهانی (سیری در آثار و زندگی مولانا جلال الدین رومی)
نویسنده: علی دهباشی
نام کتاب: با یک تپش درنگ صور خیال و تعابیر متناقض نما در شعر مولوی و عطار
نویسنده: محمود دیانتی
نام کتاب: باغ عرفان: حرکت به سوی «او»، سیر و سلوکی بر شناخت عرفان مولانا جلالالدین
نویسنده: پوراندخت دیوانیان
نام کتاب: شمس در آینه اشارات و تلمیحات
نویسنده: آسیه رحیمی
نام کتاب: عقل از دیدگاه مولانا؛ پیشگفتار حسین نصر
نویسنده: پری ریاحی
نام کتاب: داستانها و پیامهای مثنوی
نویسنده: حشمتالله ریاضی
نام کتاب: سیمای تابناک قرآن در زلال مثنوی
نویسنده: حسین ریگی
نام کتاب: از شهر محمد تا سرزمین مولانا
نویسنده: مهدی زرقانی
نام کتاب: اخلاق عملی و تدبیر منزل در مثنوی مولانا
نویسنده: معصومه سالم کار
نام کتاب: عشق نوازیهای مولانا
نویسنده: جلال ستاری
نام کتاب: دلیل آفتاب: تحلیل شخصیتها (پیامبران، تاریخی و اساطیری) در مثنوی با توجه با مفهوم
نویسنده: معصومه شعبانی
نام کتاب: رنگ عشق: شرح و تفسیر سه داستان از مثنوی معنوی
نویسنده: اسماعیل شفق
نام کتاب: حضرت نوح(ع) در مثنوی
نویسنده: اعظم شفیعی
نام کتاب: کتابشناسی مولوی
نویسنده: ماندانا صدیق بهزادی
نام کتاب: عجبا نماز مستان؛ تفسیر عرفانی نماز در آثار مولانا
نویسنده: فتحالله عباسی
نام کتاب: معجزات و کرامات مولانا و شمس تبریزی
نویسنده: ابوالفتح عرب
نام کتاب: عشق، عشق… باز هم عشق (زندگی پرماجرای مولوی)
نویسنده: عباس عطاری کرمانی
نام کتاب: پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در مثنوی معنوی مولوی
نویسنده: قادر فاضلی
نام کتاب: اندیشههای کوانتومی مولانا: پیوند علم و عرفان
نویسنده: محسن فرشاد
نام کتاب: ارتباط غیرکلامی در مثنوی معنوی
نویسنده: کیومرث فلاحی
نام کتاب: ژرفای دریا جستوجوی مروارید ناسفته در دریای گفتههای مولانا
نویسنده: منیژه قربانی
نام کتاب: پژوهشی پیرامون مسأله دعا و معرفی دعای مثنوی مولوی
نویسنده: محمد کرمانی
نام کتاب: بانگ آب؛ دریچهای به جهاننگری مولانا
نویسنده: سودابه کریمی
نام کتاب: عشق درمانی؛ روان درمانی عارفانه براساس قصه شاه و کنیزک
نویسنده: عبدالعظیم کریمی
نام کتاب: گوهر گمشده؛ درنگی در دیدگاه های عرفانی مولوی در باره انسان و عشق
نویسنده: ابراهیم کلانتری
نام کتاب: نقدی بر عشق و جنایت؛ اولین داستان مثنوی معنوی
نویسنده: جلال لاهیجی و نازنین لاهیجی
نام کتاب: داستانهای مثنوی (شامل ۲۳۵ داستان)
نویسنده: محمد محمدی اشتهاردی
نام کتاب: سیمای انسان در مثنوی مولوی
نویسنده: عباس محمدیان
نام کتاب: مقدمهای بر شناخت مولانا (خودشناسی براساس مثنوی)
نویسنده: محمد امین مروتی
نام کتاب: معرفتشناسی مثنوی مولوی
نویسنده: جلیل مسعودیفر
نام کتاب: فرهنگنامه رمزهای غزلیات شمس؛ بیان رمزی در غزلیات شمس
نویسنده: رحمان مشتاق مهر
نام کتاب: علل رازپوشی در آثار مولانا و حافظ
نویسنده: یعقوب معصومی اصل
نام کتاب: فهرست الفبایی کلیات شمس
نویسنده: محمدعلی مقدمفر
نام کتاب: دنیا در مثنوی
نویسنده: احمد منیری
نام کتاب: جلوههای معاد در مثنوی
نویسنده: فرح الله موسوی
سیر معنوی با قصه های مثنوی
نویسنده: ناهید عبقری
نام کتاب: تحلیل چهار موضوع قرآنی در مثنوی
نویسنده: مهدی مهدوی
نام کتاب: مصحف باطل؛ تحلیلی از رابطه شمس و مولوی
نویسنده: آروین مهرگان
نام کتاب: نماز و عرفان مولانا
نویسنده: رضا میرابوالقاسمی
نام کتاب: مولانا در فراق شمس
نویسنده: کریم میرزالو
نام کتاب: شیوه استدلال مولوی در مثنوی (استدلال تمثیلی)
نویسنده: رضا میرصادقی
برخی کتب منتشره درباره مولانا : تقدیم به تمامی مولانادوستان و ادب پژوهان. گروه انتشاراتی بانگ نی؛ ناهید عبقری
شرح مثنوی معنوی
به عیادت رفتن کر بَرِ همسایه رنجور خویش
مرد ناشنوایی در مییابد که همسایهاش بیمار است و با خود میاندیشد که باید به عیادت و دیدار او رفت؛ امّا کری چون من چگونه بداند که او چه میگوید؟ و به این نتیجه میرسد که با قیاس به نفس نیز میتوان پاسخ او را حدس زد؛ مثلا هنگامی که به او میگویم: احوالت چگونه است؟ او میگوید: خوبم. من در پاسخ به او خواهم گفت: خدای را شکر. و چون میپرسم که چه خوردی؟ او میگوید: شربتی یا آشی. من خواهم گفت: نوش جانت و نیز چون میپرسم که طبیب تو کیست؟ میگوید: فلان طبیب، پاسخ میدهم که من این حکیم را میشناسم طبیب فرخنده و حاجتروایی است.
ناشنوا با این پرسش و پاسخهای قیاسآلود و پندار باطل به عیادت بیمار میرود و از مریض میپرسد: چونی؟ بیمار پاسخ میدهد: از درد مُردَم. مرد ناشنوا میگوید: خدا را شکر. بیمار از این پاسخ غیردوستانه دلتنگ میگردد. سپس ناشنوا میپرسد: چه خوردی؟ بیمار میگوید: زهر. ناشنوا میگوید: نوشت باد و بدین سان ناراحتی بیمار را افزونتر میسازد. بار دیگر ناشنوا میپرسد: طبیب تو کیست؟ بیمار میگوید: عزرائیل و مرد کر میگوید: قدمش مبارک باد. بدین ترتیب ناشنوا با قیاسی باطل آتشی از خشم در جان بیمار میافروزد که دامان وی را نیز در امان نمیدارد.
در این قصّه رمزآمیز که مرد ناشنوا نمادی از «کرباطنی» و گوشی است که حقنیوش نیست، سرّ سخن در نقصان تفکر و تعقّل متعارف انسان است که پر پرواز او در قلمروی ماورای محسوسات و ملموسات نیست؛ بنابراین قیاسی که نشأت گرفته از چنین حسّ دون است، راهی به حریم وحی الهی ندارد.
- آن کری را گفت افزون مایهیی / که: تورا رنجور شد همسایهیی
شخص مبادی آداب و فاضلی به ناشنوایی گفت که همسایهات بیمار شده است.
- گفت با خود کر، که با گوش ِ گران / من چه دریابم ز گفتِ آن جوان؟
کر اندیشید که با گوش سنگین، چگونه میتوانم از سخنان آن جوان چیزی دریابم؟
- خاصه رنجور و ضعیف آواز شد / لیک باید رفت آنجا، نیست بُد
بخصوص اینک که بیمار است و صدای او ضعیف و ناتوان شده؛ امّا چارهای نیست، باید رفت.
- چون ببینم کآن لبش جنبان شود / من قیاسی گیرم آن را هم ز خَود
از حرکت لبهایش میتوانم حدس بزنم و به قیاس دریابم که چه میگوید.
- چون بگویم: چونی ای محنت کشم؟ / او بخواهد گفت: نیکم یا خوشم
وقتی حالش را بپرسم و بگویم که ای دوست بیمار چگونهای؟ او خواهد گفت: خوبم.
- من بگویم: شُکر، چه خوردی اَبا ؟ / او بگوید: شربتی، یا ماشبا
بنابراین میگویم: شکر، سپس میپرسم که چه غذایی خوردهای؟ او حتمآ خواهد گفت: شربت خوردم یا آش ماش.
- من بگویم: صحّه، نوشَت، کیست آن / از طبیبان پیش ِ تو؟ گوید: فلان
من میگویم: عافیت باشد، نوش جانت. پس از آن میپرسم که طبیب تو چه کس است؟ جوان میگوید: فلان طبیب.
- من بگویم: بس مبارک پاست او / چونکه او آمد، شود کارَت نکو
من میگویم: بسیار خوشقدم است، با آمدن او کارت روبراه میشود.
- پایِ او را آزمودستیم ما / هر کجا شد، میشود حاجت روا
ما قدم آن طبیب را تجربه کردهایم، هرجا برود، حاجت را روا میکند.
- این جواباتِ قیاسی راست کرد / پیش ِ آن رنجور شد آن نیک مرد
آن نیکمرد در ذهن خویش پاسخهایی را که بر اساس قیاس و گمان بود آماده کرد و برای عیادت همسایه بیمار رفت.
- گفت: چونی؟ گفت: مُردم، گفت: شکر / شد از این، رنجور پُر آزار و نُکر
مرد ناشنوا گفت: حالت چطور است؟ بیمار گفت: مُردم. مرد ناشنوا گفت: خدا را شکر. مرد بیمار از این حرف غیردوستانه بسیار رنجیده خاطر و ناراحت شد.
- کین چه شکراست؟ او مگر با ما بَداست؟ / کر قیاسی کرد و آن کژ آمدهاست
بیمار اندیشید: که اکنون چه جای شکر است؟ مگر او با من دشمنی دارد؟
مرد ناشنوا بر اساس قیاس سخن گفته بود؛ امّا قیاس وی خطا بود.
- بعد از آن گفتش: چه خوردی؟ گفت: زهر / گفت: نوشَت باد، افزون گشت قهر
مرد ناشنوا گفت: چه غذایی خوردهای؟ بیمار گفت: زهر. مرد ناشنوا گفت: نوشت باد. و با این گفته قهر و رنجش بیمار افزونتر گشت.
- بعد از آن گفت: از طبیبان کیست او / که همی آید به چاره پیش ِ تو؟
بعد از آن مرد ناشنوا گفت: کدام طبیب برای درمان به نزد تو میآید؟
- گفت: عزرائیل میآید، برو / گفت پایش بس مبارک، شاد شو
بیمار از شدّت ناراحتی به او گفت: عزرائیل. ناشنوا گفت: شاد باش که قدم او بس مبارک است.
- کر برون آمد، بگفت او شادمان / شُکر، کش کردم مراعات این زمان
مرد ناشنوا از منزل بیمار بیرون آمد و شادمان بود که خدا را شکر، در چنین حالی به عیادت او رفتم.
🔵 به نقل از شرح مثنوی با نگاهی تطبیقی به مبانی عرفان نظری. ناهید عبقری. شرح مثنوی معنوی
باز آمدم چون عید نو
بازآمدم چون عید نو تا قفل زندان بشکنم
وین چرخ مردم خوار را چنگال و دندان بشکنم
هفت اختر بیآب را کاین خاکیان را می خورند
هم آب بر آتش زنم هم بادهاشان بشکنم
از شاه بیآغاز من پران شدم چون باز من
تا جغد طوطی خوار را در دیر ویران بشکنم
ز آغاز عهدی کردهام کاین جان فدای شه کنم
بشکسته بادا پشت جان گر عهد و پیمان بشکنم
امروز همچون آصفم شمشیر و فرمان در کفم
تا گردن گردن کشان در پیش سلطان بشکنم
روزی دو باغ طاغیان گر سبز بینی غم مخور
چون اصلهای بیخشان از راه پنهان بشکنم
من نشکنم جز جور را یا ظالم بدغور را
گر ذرهای دارد نمک گیرم اگر آن بشکنم
هر جا یکی گویی بود چوگان وحدت وی برد
گویی که میدان نسپرد در زخم چوگان بشکنم
گشتم مقیم بزم او چون لطف دیدم عزم او
گشتم حقیر راه او تا ساق شیطان بشکنم
چون در کف سلطان شدم یک حبه بودم کان شدم
گر در ترازویم نهی می دان که میزان بشکنم
چون من خراب و مست را در خانه خود ره دهی
پس تو ندانی این قدر کاین بشکنم آن بشکنم
گر پاسبان گوید که هی بر وی بریزم جام می
دربان اگر دستم کشد من دست دربان بشکنم
چرخ ار نگردد گرد دل از بیخ و اصلش برکنم
گردون اگر دونی کند گردون گردان بشکنم
خوان کرم گستردهای مهمان خویشم بردهای
گوشم چرا مالی اگر من گوشهٔ نان بشکنم
نی نی منم سرخوان تو سرخیل مهمانان تو
جامی دو بر مهمان کنم تا شرم مهمان بشکنم
ای که میان جان من تلقین شعرم می کنی
گر تن زنم خامش کنم ترسم که فرمان بشکنم
از شمس تبریزی اگر باده رسد مستم کند
من لاابالی وار خود استون کیوان بشکنم
باز آمدم چون عید نو . با صدای روزبه نعمت الهی. به انتخاب ناهید عبقری و گروه انتشاراتی بانگ نی
نوروز ۱۳۹۷
باز آمدم چون عید نو
ترجمه کتاب پله پله تا ملاقات خدا به کردی
کتاب “پله پله تا ملاقات خدا” نوشته عبدالحسین زرینکوب با همکاری وابستگی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در ارزروم به زبان کردی ترجمه و منتشر شد.
با همکاری وابستگی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در ارزروم و مرکز ساماندهی ترجمه و نشر معارف اسلامی و علوم انسانی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، کتاب “پله پله تا ملاقات خدا” نوشته عبدالحسین زرینکوب توسط محمد گرسی در قالب طرح “تاپ” به زبان کردی ترجمه و در ۳۱۲ صفحه از سوی انتشارات احسان ترکیه، چاپ و منتشر شد.
این اثر در مورد زندگی، اندیشه و سلوک مولانا جلالالدین محمد بلخی (رومی) است. عبدالحسین زرینکوب در این کتاب بر خلاف سایر تألیفات خود از دادن مراجع و منابع مختلف و متعدد در داخل کتاب خودداری کرده و همه مطالب را به قلمی بسیار ساده، روان و عامه فهم نوشته است.
در ادامه ی خبر ترجمه کتاب پله پله تا ملاقات خدا به کردی آمده است:
زرینکوب در مقدمه، در خصوص عنوان کتاب مینویسد: “پله پله تا ملاقات خدا، و این عنوان را از آنرو برای این نوشته برگزیدهام که خطّ سیر زندگی مولانا جلالالدین محمّد بلخی رومی معروف به مولوی را در سلوک روحانی تمام عمر او نشان میدهد؛ هرچند خود در مثنوی معنوی وی به شکل یک مصرع شعر، از زبان طعانهای نقل میشود که به پندار خویش هیچ نشانی از آن در مثنوی که خود یک رویه از زندگی و سلوک مولاناست نمییابد. جزء اخیر مصرع مولانا هم تعبیری ترجمه گونه مأخوذ از کریمهٔ “وَ منْ یَرجُو القاءَ ربّه” در قرآن کریم (۱۱۰/۱۸) است و با استناد به کلام لاریب در باب تعبیر و عنوان بر گوینده و نویسنده مجال ریبی نمیماند اگر چه امکان تأویل در این باب نیز توقف در ظاهر تعبیر را الزام نمیکند.”
این کتاب شرح جانانه و جنون آمیز جوانمردی است که پیش از آنکه صبح معرفت از مشرق سرّش بر دمد و “شمس” عشق در افق اقبالش طالع شود، زاهدی باترس، سجاده نشینی باوقار، شیخی زیرک، مردهای گریان بود و وقتی در چنگال شیخ گیر افتاد و دولت عشق را نصیب برد. زندهای خندان، عاشقی پَرّان، یوسفی یوسف زاینده، و آفتابی بیسایه شد.
انتشارات بانگ نی. مولانا. ناهید عبقری. ترجمه کتاب پله پله تا ملاقات خدا به زبان کردی .