غزلیات شمس
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
ترک من خراب شب گرد مبتلا کن
ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها
خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن
از من گریز تا تو هم در بلا نیفتی
بگزین ره سلامت ترک ره بلا کن
ماییم و آب دیده در کنج غم خزیده
بر آب دیده ما صد جای آسیا کن
خیره کشی است ما را دارد دلی چو خارا
بکشد کسش نگوید تدبیر خونبها کن
بر شاه خوبرویان واجب وفا نباشد
ای زردروی عاشق تو صبر کن وفا کن
دردی است غیر مردن آن را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن
در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم
با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن
گر اژدهاست بر ره عشقی است چون زمرد
از برق این زمرد هی دفع اژدها کن
بس کن که بیخودم من ور تو هنرفزایی
تاریخ بوعلی گو تنبیه بوالعلا کن
غزلیات شمس . غزلیات شمس از جذاب ترین و ناب ترین غزل های عرصه ادب فارسی غزلیات حضرت مولاناست که به احترام به مرادش شمس تبریزی به نام وی نامیده است. در این سلسله پست ها در این صفجه ناب تربن و برگزیده تربن غزلهای این عارف نامی برای خوانندگان به اشتراک گذاشته میشود در جهت آشنایی بیشتر و بهتر مخاطبان و علاقه مندان و غزل دوستان و ادب دوستان با غزلیات ناب عارفانه-عاشقانه ی این شاعر گران سنگ قرن هفتم هجری. ناهید عبقری