سیر معنوی با قصّههای مثنوی
ناهید عبقری
سیر معنوی با قصّههای مثنوی عنوان کتابی است که در واقع خلاصه و چکیدهی قصّهها و برخی لطایف و تمثیلات شش دفتر مثنوی است که با دقّت تام در جامعیّت و گزیدهنویسی به نگارش آمده و در آن به نمادسازیها و رمزپردازیها هم توجّه ویژه شده است چون قصّهپردازی نزد عارفان و معلّمان بشریّت هدفی جز انتقال معانی و معارف در قالبی شیرین و به یادماندنی را در پی ندارد. سیر معنوی با قصّههای مثنوی هرچند از ظاهری کوچک و فشرده برخوردار است؛ امّا از آنجایی که تقریبآ در برگیرندهی تمام قصّههای شش دفتر مثنوی به صورتی موجز است، در پرتوِ عظمت و صلابت مثنوی واجد همین ویژگیهاست با مقام و جایگاهی ممتاز که یک روایت علمی جامع، لطیف و به اجمال میتواند از قصّههایی که همه «نقد حال»اند، برخوردار باشد.
اقیانوس بیکران و جاذبِ اندیشههای مولانا زمینهساز جدّ و جهد وقفهناپذیر و سی سالهای شده است که محصول آن را به صورت شرحی جامع و تفصیلی بر مثنوی شریف به رشتهی تحریر آوردهام با عنوان «شرح مثنوی معنوی» که در شش مجلّد است و بالغ بر شش هزار صفحه. کوشیدهام که در آن نکتهای را فرو ننهم و از شرح هیچ یک از معانی و معارفی که در لابهلای قصّهها تداعی شده است، غفلت نَوَرزَم و بنا بر بضاعت، اهتمام ورزیدم تا خوانندهی مشتاق را از ارجاع به منابع و مآخذ عدیده معاف بدارم و آنچه را که ضروری و گاه بیش از حدّ نیاز و در خور فرهیختگان محقّق است، بنگارم؛ بنابراین «شرح مثنوی معنوی» همانند خودِ مثنوی، فراگیر است و در برگیرندهی مخاطبان عام و خاص. هر کس بر این خوان به فراخور حال خویش بهرهای مییابد و ذوقی و حالی. «عاشقان» شیوهی نگارش را عاشقانه مییابند و «صاحبدلان» عارفانه و «طالب علمان» هم عرفان عاشقانهی مولانا را منطبق با قواعد عرفان نظری و پاسخگویِ عقلگرایی.
نگاهی نسبتآ به تفصیل به سیر معنوی با قصّههای مثنوی سبب گِردآوری مجموعهای است شامل شش مجلّد که با عنوان «از عارف قصّهگو بشنو» برای جوانان و نوجوانان فراهم آمده است. هرچند که به امید بهرهمندیِ این گروه خاص که عزیزان و آیندهسازاناند، نگاشته شده است؛ امّا نحوهی نگارش ِ آن، جامعیّت نثر و نظم قصّهها، تقریر دقایق و ظرایف عرفانی یا معانی و معارفی که متناسب با هر حکایت تداعی شدهاند و سیلابوار و آتشفشانگون از چشمههای درون مولانا جوشیدهاند نیز بنا بر ظرفیت قصّهها موجوداند و بر پرباریِ آن میافزایند؛ بنابراین مخاطب آن علاوه بر جوانان و نوجوانان، هر مشتاق صاحبدلی که حقایق دلش را ربوده است، هم هست.
این بود اشارهای گذرا و فهرستوار به ماحصل تلاشی که عمری را شامل شده است. امیدم انتقال اندیشههای اَبَرمردی است که دلهای خلق را علیرغم تکثّر و تنوّعِ دین، مذهب و عقیده تحت لوایِ «ملّت عشق» پیوندی مهرآمیز زده است؛ البتّه شک نیست که در این مهم کمی و کاستیهای فراوانی هست که آرزومندم به دیدهی بزرگی و اغماض بنگرند و شرمندگیام را بپذیرند.
امید که مثنوی پژوهان و فرهیختگانی که در این حوزه صاحب نظراند، مرا از راهنماییهای خویش محروم ندارند.
والسلام؛ ناهید عبقری؛ به نقل از سیر معنوی با قصّههای مثنوی. به قلم ناهید عبقری.